Saturday, August 03, 2002

مجسمه های سنگی!!
يه گروه از افراد ما در شهری به اسم Laelith در زير زمينهای اين شهر به شغل شريف قتل و قارت مشغول هستند... يه بار يکيشون که اومده بود بازديد تو قبيله ما يه داستانی برام تعريف کرد که منم برای شما تعريف می کنم...
يه بار که اين دوست ما با چندتا ديگه تو يکی از راهروها کمين کرده بودند ناگهان دو ماجراجو از سر می رسن که به نظر اين دوست ما خيلی هم قدرتمند بودن!!! رفيق ما با افرادش تصميم ميگيرن که حمله ای انجام ندن... چون اولا توی اين راهرو يه مجسمه از Medusa بود که هرکی بهش نگاه می کرد سنگ می شد و دوما اين دوتا زيادی خطری بودن!!! مخصوصا که يکشون سه تا شمشير با خودش داشت که يکی از اون يکی جادويي تر به نظر می رسيد... خلاصه او دوتا ماجرا جو جلوی مجسمه Medusa که رسيدن يهو يکيشون درجا سنگ شد!... اون يکی که هواسش جای ديگه بود يهو متوجه دوستش شد که ديگه تکون نمی خوره! دوتا چک زد تو گوشش که دستش درد اومد... بعدش هم خوب رفيقشو بازرسی کرد... مقتی مطمئن شد که تون نمی خوره کمی رفت توی فکر... بعد متوجه شد رفيقش داره به يه جای خاصی نگاه می کنه... خب اونم نگاه کرد و... سنگ شد!!! دوستم می گفت ما کلی خنديديم... اگر می دونستيم اينقدر احمقن بهشون حمله می کرديم!!! ولی خب مدتی شده بودن اسباب بازی دوستم و افرادش... با اونا حتی چندتا هم نقاشی کشيدن... بعدشم می گفت يه گروه ديگه هم اودن و مثل اونا سنگ شدن!!! ولی مي گفت دفعه دوم رو اونجا نبودن... وگرنه کلی می خنديدن... آخرش هم سه سال بعد يه جادوگری پيدا شد که آزادشون کرد... کلی هم برای اينکار تيغيدشون.... اسباب بازی خوبی بودن... حيف!

تا بعد...

Monday, July 29, 2002

شمشير خورشيد...
اينم برای اينکه بهتون ثابت بشه که Sunblade وجود داره... از رو تور جهانی گير آوردم...

Sun Blade
The sunblade: - It does double damage to Negative Planar or Undead creatures. - It is +4 vs. evil creatures. - The daylight power burns like sunlight. weapon glows so brightly it causes permanent blindness to foes. If they avert their gaze, wielder may strike unopposed at difficulty Poor. Wielder is immune to the light and can see normally
خون آشام ها...!!!
حتما همتون فکر می کنيد که با ديدن فيلم John Carpenter و يا فيلم Dracula يا چيزای ديگه مثل اينا در مورد خون اشامها کلی چيزی می دونين... نه! هيچم اينطور نيست! عملا تا يه مدتی باهاشون زندگی نکنين هيچی نمی دونين! بذارين براتون تعريف کنم...
يه مدتی بود که جادوگری که حاکم منطقه ما بود يه خون آشام رو به عنوان مزدور استخدام کرده بود... جوون خوش تيپ و شيک پوشی بود... رنگ پريدش رو هم هميشه بزک می کرد که زياد به چشم نياد... خلاصه ايشون به شغل شريف جاسوسی مشغول بودند... از خواص ايشون بگم که علائم مذهبی بر خلاف آنچه همه فکر می کنند بر ايشون تاثير نداره! فکر نکنيد دوتا چوب رو به هم صليب کنين ککش ميگزه!! نه خير... اين حرفا نيست... ايشون فقط از علائمی می ترسيدن که از مکان مقدس خاصی آمده باشه و تبرک شده توسط شخص مقدسی!!! بعدش هم بگم که راستش عجيبه... ولی جدا از سير بدش مياد... ميگه بوی بدی ميده... يکی از دوستای من که نهار يه عالمه سير خورده بود و با خودش داشت سير حمل می کرد خيلی سريع توسط اين خون آشام به قتل رسيد... بعدش هم همه سير ها را سوزوند و يه حمام اساسی کرد!!! راستی اين رفيق ما تو روز هم بيرون مياد... البته قبلش جادوگره يه ابر سياه گنده راه می ندازه... البته ما هم از اون ابره خوشمون مياد... ولی مثل اينکه اون بدون ابر فقط شبا بيرون مياد... بعدش هم خودش بلده به يه ابر کوچيک تبديل بشه و گهگاهی هم نامرئی ميشه... و گاهی هم شکل گرگ و گاهی هم مثل يه خفاش اينور اوونور ميره.. تازه همه گرگها هم حرفشو گوش ميدن... نمی دونين جادوگر قبيله ما چه حسوديی ميکرد سر همين موضوع... چون خودش بايد کلی ورد و جادو می خوند تا گرگها حرفشو گوش بدن!!! خب... در آخر هم بگم که اين دوست ما تو يه نبرد به يه Ranger خورد که يه شمشير خورشيد داشت (مسخره نکنيد.. وجود داره... می تونم ثابت کنم...) که جا در جا توسط Ranger سوزانده شد!!!

تا بعد

Sunday, July 28, 2002

حسادت محض!
مرديم از حسادت!!! چرا ما نبايد Logo داشته باشيم؟؟ هان؟! چرا؟؟!! خب حالا از اين به بعد داريم... اندازه 100x38 هستش و اگر خدايی نکرده خواستين به قبيله ما لينک بدين می تونين ازش استفاده کنين..

تا بعد

تا اطلاع ثانوي تعطيل است! فقط براي اينکه بگم منم بلدم... خوبش هم بلدم!